هلالی جغتایی:ساخت گدای درگهت مرحمت الهیم بلکه گدایی تو شد موجب پادشاهیم
❈۱❈
ساخت گدای درگهت مرحمت الهیم
بلکه گدایی تو شد موجب پادشاهیم
بنده غلام آن درم، وه! چه کنم؟ که میکند
ترک سفید روی من ننگ ز رو سیاهیم
❈۲❈
ساید اگر بفرق من گوشه نعل مرکبت
راست بماه نو رسد رفعت کج کلاهیم
گر تو بجرم عاشقی قصد هلاک من کنی
موجب صد گنه شود دعوی بی گناهیم
❈۳❈
مستم و پیش محتسب دعوی زهد کرده ام
قاضی شرع بیش ازین کی شنود گواهیم؟
فارغم از شه و سپه، لیک بکشور بتان
هست سپاهییی که من کشته آن سپاهیم
❈۴❈
چند هلالی از وفا آید و رانی از جفا؟
وه! چه کنم؟ که من ترا خواهم و تو نخواهیم
کامنت ها