گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:فدای آن سگ کو باد جان ناتوان من که بعد از مرگ در کوی تو آرد استخوان من

❈۱❈
فدای آن سگ کو باد جان ناتوان من که بعد از مرگ در کوی تو آرد استخوان من
چو داری عزم رفتن، با تو نتوان درد دل گفتن که وقت رفتن جانست و میگیرد زبان من
❈۲❈
من از بی مهری آن ماه مردم، کی بود، یارب؟ که با من مهربان گردد مه نامهربان من؟
زبان یار شیرینست و کام من بصد تلخی زهی لذت! اگر باشد زبانش در دهان من
❈۳❈
گمان دارم که: با من اتفاقی هست آن مه را چه باشد، آه! اگر روزی یقین گردد گمان من؟
تب هجران بنوبت میستاند جان مشتاقان گرین نوبت بجان من رسد، ای وای جان من!
❈۴❈
هلالی، شعلهای برق آهم رفت بر گردون ملک را بر فلک دل سوخت از آه و فغان من

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها