گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:گفتیم: چون زنده مانی در غم هجران من؟ خواستم مرگ خود، اما بر نیامد جان من

❈۱❈
گفتیم: چون زنده مانی در غم هجران من؟ خواستم مرگ خود، اما بر نیامد جان من
درد من عشقست و درمانش بغیر از صبر نیست چون کنم؟ کز درد مشکل تر بود درمان من
❈۲❈
من خود از جان بنده ام فرمان عشقت را، ولی تا چه فرماید مرا این بخت نافرمان من؟
شمه ای ناگفته از سوز دلم، شهری بسوخت آه! اگر ظاهر شود این آتش پنهان من!
❈۳❈
وه! چه روی آتشینست آن؟ که گاه دیدنش شعله ها، پندارم افتادست در مژگان من
بس که من مدهوش و حیرانم ز چشم مست او هر کرا چشمیست می باید شدن حیران من
❈۴❈
چون هلالی گوشه چشمی گدایی میکنم گه گهی سوی گدای خود نگر، سلطان من

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها