هلالی جغتایی:آخر، ای آرام جان، سوی دل افگاری ببین از جفاکاری حذر کن، در وفاداری ببین
❈۱❈
آخر، ای آرام جان، سوی دل افگاری ببین
از جفاکاری حذر کن، در وفاداری ببین
تا بکی فارغ نشینی؟ لحظه ای بیرون خرام
بر سر آن کوی هر سو عاشق زاری ببین
❈۲❈
یک دو روزی جلوه کن در شهر و از سودای خویش
هر طرف دیوانه ای دیگر ببازاری ببین
سوی من بین و بدشنامی مشرف کن مرا
گر بدین تشریف لایق نیستم، باری ببین
❈۳❈
چند بینی لاله و سرو سهی، ای باغبان
در سهی قدی نظر کن، لاله رخساری ببین
ای که می خواهی نشانم، بر سر کویش بیا
استخوان فرسوده ای، در پای دیواری ببین
❈۴❈
دیدن و پرسیدنش ما را محالست، ای رقیب
هم تو بسیاری بپرس از ما و بسیاری ببین
زاهدا، در خرقه پشمین مسلمانم مخواه
در ته هر مو ازین پشمینه زناری ببین
❈۵❈
چند بیماری کشد مسکین هلالی در غمت؟
ای طبیب دردمندان، سوی بیماری ببین
کامنت ها