هلالی جغتایی:عاشقم کردی و گفتی با رقیب تندخو عاشق روی توام، با هر که می خواهی بگو
❈۱❈
عاشقم کردی و گفتی با رقیب تندخو
عاشق روی توام، با هر که می خواهی بگو
جان من، دلجویی اغیار کردن تا بکی؟
گاه گاهی هم دل سرگشته ما را بجو
❈۲❈
ای طبیب، از بهر درد ما غم درمان مخور
زانکه ما با درد بی درمان او کردیم خو
همچو مویی شد تنم، گو: از میان بردار عشق
بعد ازین مویی نگنجد در میان ما و او
❈۳❈
رفت آن آب حیات از جویبار چشم من
کی بود، یارب، که آب رفته باز آید بجو؟
صورت دعوی گل، معنی ندارد با رخت
چون ندارد صورت و معنی چه سود از رنگ و بو؟
❈۴❈
بر سر کویش، هلالی، رخ بخون شستن چه سود؟
سوی تیغ آبدارش بین و دست از جان بشو
کامنت ها