گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:جان من، گاهی سخن کن ز آن لب و کامی بده ور سخن با عاشقان حیفست، دشنامی بده

❈۱❈
جان من، گاهی سخن کن ز آن لب و کامی بده ور سخن با عاشقان حیفست، دشنامی بده
چون دل از دست تو بی آرام شد، بهر خدا بر دلم دستی نه و یک لحظه آرامی بده
❈۲❈
میکنم پیش تو عرض حال بی سامان دل گر توانی قصه او را سرانجامی بده
ساقیا، از آتش دل شعله در جانم فتاد تا زنم آبی بر آتش، لطف کن، جامی بده
❈۳❈
تا ترا فارغ شود خاطر ز سختی های دهر چند روزی دل بدست نازک اندامی بده
جان من در حسرت آن ساعد سیمین بسوخت چند سوزی بیدلان را؟ وعده کامی بده
❈۴❈
ناصحا، پند تو از طعن هلالی تا بکی؟ ای نکو نام دو عالم، ترک بدنامی بده

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۵۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها