گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:چون گویمت که: در دل ویران من درآی بشکاف سینه من و در جان من درآی

❈۱❈
چون گویمت که: در دل ویران من درآی بشکاف سینه من و در جان من درآی
هر شب منم فتاده ز هجران بگوشه ای آخر شبی بگوشه هجران من درآی
❈۲❈
رفتی ببزم عیش رقیبان هزار بار یک بار هم بکلبه احزان من درآی
گفتم: در آبدیده، چرا در نیامدی؟ ای نور هر دو دیده، بفرمان من درآی
❈۳❈
در کنج غم بدیده گریان نشسته ام ای باغ نو شکفته خندان من، درآی
روزی اگر بلطف نیایی بسوی من باری، شبی بخواب پریشان من درآی
❈۴❈
حیران نشسته ام چون هلالی در انتظار ای مه، بیا، بدیده حیران من درآی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها