هلالی جغتایی:دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟ دل بی تو بجان بود، تو جانان که بودی؟
❈۱❈
دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟
دل بی تو بجان بود، تو جانان که بودی؟
این غصه مرا کشت که: غمخوار که گشتی؟
وین درد مرا سوخت که: درمان که بودی؟
❈۲❈
با خال سیه مردم چشم که شدی باز؟
با روی چو مه شمع شبستان که بودی؟
ای دولت بیدار، بپهلوی که خفتی؟
وی بخت گریزنده، بفرمان که بودی؟
❈۳❈
شوری بدل سوخته افتاد، بفرما:
امشب نمک سینه بریان که بودی؟
من با دل آشفته چه دانم که: تو امشب
جمعیت احوال پریشان که بودی؟
❈۴❈
دور از تو سیه بود شب تار هلالی
ای ماه، تو خورشید درخشان که بودی؟
کامنت ها