هلالی جغتایی:یار دور از صحبت اغیار بودی کاشکی! گه گهی با عاشق خود یار بودی کاشکی!
❈۱❈
یار دور از صحبت اغیار بودی کاشکی!
گه گهی با عاشق خود یار بودی کاشکی!
چون توان گفتن که: جورت کاش! بودی اندکی؟
اندکی بود این قدر، بسیار بودی کاشکی!
❈۲❈
ذره را فی الجمله قدری هست پیش آفتاب
قدر من پیشت همان مقدار بودی کاشکی!
هر گل از روی تو یادم داد و آتش زد بدل
این همه گلها که دیدم خار بودی کاشکی!
❈۳❈
یار دوش آمد ببالین من و من بی خبر
بخت خواب آلود من بیدار بودی کاشکی!
دی بدیواری فگندی سایه، من مردم ز رشک
قالب من خاک آن دیوار بودی کاشکی!
❈۴❈
رفتی و درد هلالی همچنان ناگفته ماند
عاشقان را قوت گفتار بودی کاشکی!
کامنت ها