گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:تو از من فارغ و من از تو دارم صد پریشانی نمی دانم تغافل می کنی، یا خود نمی دانی

❈۱❈
تو از من فارغ و من از تو دارم صد پریشانی نمی دانم تغافل می کنی، یا خود نمی دانی
کنون تا می توانی از جفا کردن پشیمان شو که بعد از کشتنم سودی نمی دارد پشیمانی
❈۲❈
قدت بر جان مردم فتنه شد، باری، چه خوش باشد؟ اگر بنشینی و این فتنه را از پای بنشانی
دلم گر سوختی، بگذار، باری، استخوانم را که می خواهم سگ کوی ترا خوانم بمهمانی
❈۳❈
هلالی، دشمنست آن ماه و او را دوست میدارم محبت بین که: از جان دوستم با دشمن جانی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۰۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها