گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:من بکویت عاشق زار و دل غمگین غریب چون زید بیچاره عاشق؟ چون کند مسکین غریب؟

❈۱❈
من بکویت عاشق زار و دل غمگین غریب چون زید بیچاره عاشق؟ چون کند مسکین غریب؟
پرسش حال غریبان رسم و آیینست، لیک هست در شهر شما این رسم و این آیین غریب
❈۲❈
در خم زلف کجت دلها غریب افتاده اند زلف تو شام غریبانست و ما چندین غریب
وقت دشنامم بشکر خنده لب بگشا، که هست در میان تلخ گفتن خنده شیرین غریب
❈۳❈
سر ز بالین غریبی بر ندارد تا بحشر گر طبیبی چون تو یابد بر سر بالین غریب
بسکه باشد شاد هر کس با رفیقان در وطن رو بدیوار غم آرد خسته غمگین غریب
❈۴❈
بر سر کویت هلالی بس غریب و بی کسست آخر، ای شاه غریبان، لطف کن بر این غریب

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها