هلالی جغتایی:ای صد هزار چون من خاک در سرایی کز وی برون خرامد مثل تو دلربایی
❈۱❈
ای صد هزار چون من خاک در سرایی
کز وی برون خرامد مثل تو دلربایی
خواهم که با تو باشم، اما کجا نشیند
مثل تو پادشاهی با همچو من گدایی؟
❈۲❈
با آن لباس نازک دانی که چیست قدت؟
سروی که باشد او را از برگ گل قبایی
شادم بگوشه غم از آه و ناله خود
کین آه و ناله آخر سر میکشد بجایی
❈۳❈
گر ز آن بلای جانها بد رفت در حق من
یارب، نگاه دارش از هر بد و بلایی
ای پادشاه خوبان، بیداد و ظلم تا کی؟
اندیشه کن، خدا را، از آه مبتلایی
❈۴❈
گویند: کای هلالی، در عشق چیست کارت؟
هر دم جفا کشیدن از دست بی وفایی
کامنت ها