هلالی جغتایی:به رهت ز رشک میرم، چو به غیر همره آیی نه تهور تغافل، نه مجال آشنایی
❈۱❈
به رهت ز رشک میرم، چو به غیر همره آیی
نه تهور تغافل، نه مجال آشنایی
متحیرم که: پیشت چه مجال بود دوشم؟
که نه شکر وصل کردم، نه شکایت جدایی
❈۲❈
مه من، هنوز طفلی، به جفا مباش مایل
که طبیعت تو عادت نکند به بیوفایی
طلب وصال کردم ز نظر فگند یارم
چه کنم؟ که خوار گشتم ز مذلت گدایی
کامنت ها