هلالی جغتایی:چند رسوا شوم از عشق من شیدایی؟ عشق خوبست، ولیکن نه بدین رسوایی
❈۱❈
چند رسوا شوم از عشق من شیدایی؟
عشق خوبست، ولیکن نه بدین رسوایی
خواستم پیش تو گویم غم تنهایی خویش
آمدی سوی من و رفت غم تنهایی
❈۲❈
مست عشقیم، اگر هیچ ندانیم چه غم؟
ذوق نادانی ما به ز غم دانایی
بر زمین جلوه نمودی، فلک از رشک بسوخت
که فلک را ملکی نیست باین زیبایی
❈۳❈
سرو و گل نازک و رعناست، ولی نتوان یافت
گل باین نازکی و سرو باین رعنایی
در چمن پیش تو رشکست ز نرگس ما را
گر چه مشهور جهانست بنابینایی
❈۴❈
رفتی و دیر شد ایام فراقت، چه کنم؟
زور باز آی، که مردم ز غم تنهایی
چون سگ تست هلالی، دگرش منع مکن
که درین راه چرا میروی و می آیی؟
کامنت ها