گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:در آفتاب رخش آب باده تاب انداخت چه آب بود که آتش در آفتاب انداخت؟

❈۱❈
در آفتاب رخش آب باده تاب انداخت چه آب بود که آتش در آفتاب انداخت؟
هنوز جلوه آن گنج حسن پنهان بود که عشق فتنه درین عالم خراب انداخت
❈۲❈
قضا نگر که: چو پیمانه ساخت از گل من مرا بیاد لبش باز در شراب انداخت
فسانه دگران گوش کرد در شب وصل ولی بنوبت من خویش را بخواب انداخت
❈۳❈
بیا و یک نفس آرام جان شو، از ره لطف که آرزوی تو جان را در اضطراب انداخت
ز بهر آنکه دل از دام زلف او نرهد بهر خمی گره افگند و پیچ و تاب انداخت
❈۴❈
ندیده بود هلالی عذاب دوزخ هجر بلای عشق تو او را درین عذاب انداخت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها