هلالی جغتایی:عشقبازی چه بلا فکر خطایی بودست! عشق خود عشق نبودست، بلایی بودست
❈۱❈
عشقبازی چه بلا فکر خطایی بودست!
عشق خود عشق نبودست، بلایی بودست
کاش بینند بی خبران حسن ترا
تا بدانند که ما را چه خدایی بودست
❈۲❈
در دیاری که گل روی ترا پروردند
خوش بهاری و فرح بخش هوایی بودست!
عهد کردی که وفا پیشه کنی، جهد بکن
تا بدانم که درین عهد وفایی بودست
❈۳❈
باغ فردوس زمینست که آنجا روزی
سرو گل پیرهنی، تنگ قبایی بودست
بعد مردن بسر تربت من بنویسید
کین عجب سوخته بی سرو پایی بودست!
❈۴❈
چاره درد هلالیست بلای غم عشق
عشق را درد مگویی، که بلایی بودست
کامنت ها