هلالی جغتایی:این همه لاله، که سر بر زده از خاک منست پارهای جگر سوخته چاک منست
❈۱❈
این همه لاله، که سر بر زده از خاک منست
پارهای جگر سوخته چاک منست
درد عشاق ز درمان کسی به نشود
خاصه دردی، که نصیب دل غمناک منست
❈۲❈
استخوانهای من از خاک درش بردارید
باغ فردوس چه جای خس و خاشاک منست؟
همه کس را بجمالش نظری هست ولی
لایق چهره پاکش نظر پاک منست
❈۳❈
باغبان، چند کند پیش من آزادی سرو؟
سرو آزاد غلام بت چالاک منست
دی شنیدم که: یکی خون مسلمان میریخت
اگر اینست، همان کافر بی باک منست
❈۴❈
دوستان، گر سر درمان هلالی دارید
شربت زهر بیارید، که تریاک منست
کامنت ها