گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:شیشهٔ می دور از آن لب‌های میگون می‌گریست تا دل خود را دمی خالی کند، خون می‌گریست

❈۱❈
شیشهٔ می دور از آن لب‌های میگون می‌گریست تا دل خود را دمی خالی کند، خون می‌گریست
دوش بر سوز دل من گریه‌ها می‌کرد شمع چشم من آن گریه را می‌دید و افزون می‌گریست
❈۲❈
آن نه شبنم بود در ایام لیلی، هر صباح آسمان شب تا سحر بر حال مجنون می‌گریست
سیل در هامون، صدا در کوه، می‌دانی چه بود؟ از غم من کوه می‌نالید و هامون می‌گریست
❈۳❈
چیست دامان سپهر امروز پرخون از شفق؟ غالبا امشب ز درد عشق گردون می‌گریست
بر رخ زردم ببین خط‌های اشک سرخ را این نشانی‌هاست کامشب چشم من خون می‌گریست
شب که می‌خواندی هلالی را و می‌راندی به ناز
در درون پیش تو می‌خندید و بیرون می‌گریست

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۷۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها