گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:خدا را، تند سوی من مبین، چون بنگرم سویت تغافل کن زمانی، تا ببینم یک زمان رویت

❈۱❈
خدا را، تند سوی من مبین، چون بنگرم سویت تغافل کن زمانی، تا ببینم یک زمان رویت
ز خاک کوی من، گفتی: برو، یا خاک شو اینجا چو آخر خاک خواهم شد من و خاک سر کویت
❈۲❈
تنم زارست و جان محزون، جگر پر درد و دل پر خون ترحم کن، که دیگر نیست تاب تندی از خویت
بصد تیغ ستم کشتی مرا، عذر تو چون خواهم؟ کرمها میکنی، صد آفرین بر دست و بازویت
❈۳❈
پس از عمری اگر یک لحظه پهلوی تو بنشینم رقیب اندر میان آید، که دور افتم ز پهلویت
میانت یکسر مویست و جان در اشتیاق او بیا، ای جان مشتاقان فدای هر سر مویت
❈۴❈
هلالی را نگشتی، گر سجود از دیدنت مانع سرش در سجده بودی، تا قیامت، پیش ابرویت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عرفان عرفانی
2021-09-23T12:46:09.2040664
هلالی سنت خاکساری در مقابل معشوق را و خود تحقیری آگاهانه رو تا اندازه ای بالا برده است نمونش در ادبیات فارسی نیست حقیقتا،   خودش رو در حد یک سگ در مقابل معشوق پایین آورده.   توجه مولانا و عرفا به معشوق الهی در قالب اشعار عاشقانه، همیشه نوعی تسلیم و خاکساری و احساس کوچکی در مقابل معشوق الهی را داشته است، ولی به دلیل مینوی و خدایی بودن این احساس تسلیم و خاکساری، هیچوقت مورد طعن و انتقاد واقع نشده است.  اما هلالی نهایت این از خود باختگی و خاکساری ها را  تماما متوجه معشوق زمینی و بشری کرده و علی رغم نفوذ کلام و ابدعات زبانی چندان دلپذیر بنظر نمیرسد.