گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:گر ز رخسار تو یک لمعه بدریا افتد آب آتش شود و شعله بصحرا افتد

❈۱❈
گر ز رخسار تو یک لمعه بدریا افتد آب آتش شود و شعله بصحرا افتد
بسکه از قد تو نالیم بآواز بلند هر نفس غلغله در عالم بالا افتد
❈۲❈
روز وصلست، هم امروز فدای تو شوم کار امروز نشاید که بفردا افتد
دارم امید که: چون تیغ کشی در دمِ قتل هر کجا پای تو باشد سرم آنجا افتد
❈۳❈
رفتی از خانه ببازار بصد عشوه و ناز آه ازین ناز! درین شهر چه غوغا افتد؟
آنکه انداخت درین آتش سوزان ما را دل ما بود، که آتش بدل ما افتد؟
❈۴❈
دل مدهوش هلالی، که ز پا افتادست کاش در جلوه گه آن بت رعنا افتد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها