گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

هلالی جغتایی:صبح دم کز نسیم مهرافروز دور شد طرهٔ شب از رخ روز

❈۱❈
صبح دم کز نسیم مهرافروز دور شد طرهٔ شب از رخ روز
شست دوران ز آب چشمهٔ مهر ظلمت شب ز کارگاه سپهر
❈۲❈
سوخت بر مجمر سپهر بلند ز آتش مهر دانه‌های سپند
آفتاب از فلک هویدا شد قطره‌ها ریخت چشمه پیدا شد
❈۳❈
مهر از چرخ نیلگون سر زد یوسف از آب نیل سر بر زد
آتش موسوی به طور آمد ظلمت شب برفت نور آمد
❈۴❈
بعد ظلمت بر این بلند ایوان روی بنمود چشمه حیوان
شه که صد ناز و عشوه در سر داشت ناگه از خواب ناز سر برداشت
❈۵❈
از گریبان ناز سر بر کرد سر برآورد و فتنه را سر کرد
هم کله کج نهاد بر سر خویش هم قبا چست کرد در بر خویش
❈۶❈
حلقه زلف ساخت زیور گوش چین کاکل فگند بر سر دوش
بر میان همچو موی بست کمر صد کمر بسته را شکست کمر
❈۷❈
قد برافراخت همچو عمر دراز سوی مکتب قدم نهاد به ناز
چشم درویش مستمند به راه گهر افشان برای مقدم شاه
❈۸❈
ناگه آن سرو ناز پیدا شد فتنهٔ رفته باز پیدا شد
چون بدید آن جمال زیبایی کرد بنیاد ناشکیبایی
❈۹❈
دل و جانش در اضطراب افتاد مست بیخود شد و خراب افتاد
دم به دم حال او دگرگون شد من چه گویم حال او چون شد
❈۱۰❈
شاه چو دید بی‌قراری او در دلش کار کرد زاری او
پیش او رفت و گفت حال تو چیست؟ در چه اندیشه‌ای؟ خیال تو چیست؟
❈۱۱❈
ساعتی با گدای خود بنشست رفت آن‌گه به جای خود بنشست
جای در پیش‌گاه خانه گرفت و آن گدا جا بر آستانه گرفت
❈۱۲❈
بس که بودند هر دو مایل هم جا گرفتند در مقابل هم
چشم بر چشم و دیده بر دیده هر زمان سوی یکدگر دیده

فایل صوتی شاه و درویش بخش ۱۳ - حالات شاه و گدا در مکتب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها