هلالی جغتایی:در صف آهوان غزالی بود کش عجب نازنین جمالی بود
❈۱❈
در صف آهوان غزالی بود
کش عجب نازنین جمالی بود
عالم از بوی نافهاش مشکین
پیش او آهوی ختن مسکین
❈۲❈
شوخ چشمی به غمزه شعبدهباز
چشم شوخش تمام عشوه و ناز
گویی آن چشم شوخ در بازی
شوخچشمیست در نظربازی
❈۳❈
گرچه بودند آهوان خیلی
بد گدا را به سوی او میلی
هر دم از مژه جای او میرُفت
هر نفس در هوای او میگفت
❈۴❈
چشم او چشم شاه را مانند
آن بلای سیاه را مانند
نافه ی او که مشک چین دارد
بوی آن زلف عنبرین دارد
❈۵❈
نفسش مشکبار میآید
زان نفس بوی یار میآید
من سگ آهویی که هر نفسی
خوش دلم میکند به یاد کسی
❈۶❈
چون مرا نیست رنگی از رویش
لاجرم شادمانم از بویش
کامنت ها