حیدر شیرازی:نگار عهد شکن بی وفای دوران است بیا و دور رخش را ببین که دور آن است
❈۱❈
نگار عهد شکن بی وفای دوران است
بیا و دور رخش را ببین که دور آن است
خطش چو خضر و دو زلفش بسان ظلمات است
ولی لب و دهنش همچو آب حیوان است
❈۲❈
دمی که در نظرم آن نگار دلجوی است
شبی که در برم آن راحت دل و جان است
بهار و باده و معشوق و چنگ و بانگ دف است
بهشت و کوثر و حور و قصور و رضوان است
❈۳❈
کمند زلف تو چون درکشم که دلگیرست؟
دهان تنگ تو چون بنگرم که پنهان است؟
به کفر زلف تو ایمان خویش تازه کنم
که کفر زلف توام ماورای ایمان است
❈۴❈
کسی که روی بگرداند از تو، بی دین است
هر آنکه سجده ی رویت کند مسلمان است
ز بار غصه و باران غم که می بارد
چه بار بر دل من حاصل است و بار آن است
❈۵❈
تو عهد مشکن و پیمان، چو عاشقی حیدر
که یار عهدشکن سخت سست پیمان است
کامنت ها