حیدر شیرازی:به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید به صید کردن مرغ دلم چو باز آید
❈۱❈
به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید
به صید کردن مرغ دلم چو باز آید
به ناز در چمن جان خود کنم جایش
اگر به طرف چمن همچو سرو ناز آید
❈۲❈
به مجلسی اگر آن رود را به چنگ آرم
چو رود، کار من بی نوا بساز آید
کسی که دیده به محراب ابرویت افکند
به پیش قبله ی روی تو در نماز آید
❈۳❈
بر آنکه روز رخت را شبی نظاره کند
دل رمیده ی من در شب دراز آید
هر آنکه رشته ی مهر تو در دلش باشد
چو شمع از آتش مهر تو در گداز آید
❈۴❈
ز غصه حیدر آشفته دل به پای طلب
همیشه بر سر کوی تو از نیاز آید
کامنت ها