حیدر شیرازی:از پردهٔ صبح دوم خورشید تابان میرسد یا در بر صاحبدلان آن راحت جان میرسد
❈۱❈
از پردهٔ صبح دوم خورشید تابان میرسد
یا در بر صاحبدلان آن راحت جان میرسد
در مجلس آزادگان در بزم کار افتادگان
گلبرگ خندان میدمد، سرو خرامان میرسد
❈۲❈
یعقوب بینا میشود، دولت مهیا میشود
کز ملک مصر دلبری یوسف به کنعان میرسد
با روی چون حور و پری، با زلف و خال عنبری
با مهر و ماه و مشتری سلطان خوبان میرسد
❈۳❈
ای جان عاشق مست تو، دلها همه پابست تو
فریاد ما از دست تو در گوش سلطان میرسد
سازم کنون درمان دل نبود دگر افغان دل
کامروز در بستان دل آن میوهٔ جان میرسد
❈۴❈
هرکس که با یاری بود یا در سمنزاری بود
در مجلس روحانیان دردش به درمان میرسد
تا سبزه بر گرد لبش از مشک پیدا میشود
خضر خط دلجوی او در آب حیوان میرسد
عاشق اگر خون میخورد هجرش به پایان میرود
حیدر اگر جان میدهد جانش به جانان میرسد
حیدر اگر جان میدهد جانش به جانان میرسد
کامنت ها