حیدر شیرازی:قادرا، پاکا به درگاهت پناه آوردهام سر ز ره گر برده بودم، سر به راه آوردهام
❈۱❈
قادرا، پاکا به درگاهت پناه آوردهام
سر ز ره گر برده بودم، سر به راه آوردهام
جان به صبح اول اندر حضرت آوردم به صدق
تا نگویی دیر آوردی، به گاه آوردهام
❈۲❈
پای عزت در رهت هر شامگه بنهادهام
روی طاعت بر درت هر صبحگاه آوردهام
من به پیش قاضی الحاجات بر اقرار خویش
مصطفا و مرتضا هر دو گواه آوردهام
❈۳❈
از برای آنکه تا پشت و پناه من بود
روی دل دایم به درگاه الاه آوردهام
دستگاهم نیست وز افلاس پایم در گِل است
تا نپنداری که پیشت دستگاه آوردهام
❈۴❈
شرمسار حضرتم، افکندهام سر پیش پای
از برای آنکه در حضرت گناه آوردهام
من مسلمانم، نکردم اشتباه حق به کس
کافرم گر زآنکه هرگز اشتباه آوردهام
❈۵❈
از برای سجده هر بانگی که بر من میزنند
قامت خود بر در حضرت دوتاه آوردهام
گرچه دایم روی بر درگاه میبایست کرد
روی بر درگاه عزت گاهگاه آوردهام
❈۶❈
هرکسی از باغ طاعت گل در آن حضرت کشید
من ز بیبرگی در آن حضرت گیاه آوردهام
روسفیدی نیست در من زیر این چرخ کبود
زآنکه من رخ زردم و نامه سیاه آوردهام
❈۷❈
آه بر آیینهٔ گردون کشیدم نیمشب
وین کبودی بین که در رخسار ماه آوردهام
گرچه میدانم که آهم باد باشد پیش تو
دم به دم از سینه در پیش تو آه آوردهام
❈۸❈
خویشتن آوردهام پیش تو با دست تهی
تا نگویی خویش با خیل و سپاه آوردهام
جای من چاه است، شرمم باد از درگاه تو
گر بگویم من که در پیش تو جاه آوردهام
❈۹❈
خرمن عمر از هوا بر باد غفلت دادهام
لاجرم بر درگهت روی چو کاه آوردهام
بس که دریای سرشک از دیدهٔ من میرود
در میان بحر چون ماهی شناه آوردهام
❈۱۰❈
ناگهان طوفان نوح اندر جهان آید پدید
بس که من از دیدهٔ خونین میاه آوردهام
حال من باشد تباه از جرم و آوردم برت
راستی را در برت حالی تباه آوردهام
❈۱۱❈
درد من افزون شد و کاهید عمرم از ندم
بس که من از سینه آه عمر کاه آوردهام
جان ز تن آوردهام در ملک مصر وحدتت
یوسف مصری نگر کز قعر چاه آوردهام
❈۱۲❈
من ز «الا الله» میگویم سخن در حضرتت
تا نگویی من سخن از «لا اله» آوردهام
ای مسلمانان! درین عرصه ز اسب آرزو
من پیاده گشتم و رخ پیش شاه آوردهام
❈۱۳❈
گرچه هرکس را بود پشت و پناهی در جهان
در حقیقت من ز حق پشت و پناه آوردهام
این چنین عشقی که من آوردهام با کردگار
تا نپنداری که در این سال و ماه آوردهام
❈۱۴❈
در ازل من بودهام عاشق به ذات پاک او
عشق او با خویشتن زآن جایگاه آوردهام
تا مگر عذرش بخواهی از خداوندی خویش
حیدر دلخسته پیشت عذرخواه آوردهام
❈۱۵❈
از سیاست سخت میترسم که از دیوانگی
بندهٔ مجرم به پیش پادشاه آوردهام
کامنت ها