حمید مصدق: وقتی تو نسیتی خورشید تابناک
❈۱❈
وقتی تو نسیتی
خورشید تابناک
شاید دگر درخشش خود را
و کهکشان پیر گردش خود را
❈۲❈
از یاد می برد
و هر گیاه
از رویش نباتی خود
بیگانه می شود
❈۳❈
و آن پرنده ای
کز شاخه انار پریده
پرواز را
هر چند پر گشوده فراموش می کند
❈۴❈
آن برگ زرد بید که با باد
تا سطح رود قصد سفر داشت
قانون جذب و جاذبه را در بسط خاک
مخدوش می کند
❈۵❈
آنگاه نیروی بس شگرف مبهم نامرئی
نور حیات را
در هر چه هست و نیست
خاموش می کند
❈۶❈
وقتی تو با منی
گویی وجود من
سکر آفرین نگاه تو را نوش می کند
چشم تو آن شراب خلر شیرازست
❈۷❈
که هر چه مرد را مدهوش می کند
کامنت ها