حمید مصدق:ای قامت بلند مقدس جاودان
❈۱❈
ای قامت بلند مقدس
جاودان
ای مرمر سپید
ای پاکی مجرد پنهان
❈۲❈
در انجماد سنگ
من عابدانه دردل محراب سرد شب
بدرود با خدای کهن گفتم
هرگز کسی نگفته سپاس تو
❈۳❈
این گونه صادقانه که منگفتم
دیگر مرا
با این عذاب دوزخیت مگذار
مهر سکوت را
❈۴❈
زین سنگواره لب سرد سنگیت بردار
از این نگاه سرد
با چشمهای سنگی تو
دلگیر می شوم
❈۵❈
ای آفریده من
آری تو جاودانه جوانی
من پیر می شوم
در این شبان تیره و تار اینک
❈۶❈
ای مرمر بلند سپید
تندیس دستپرور من
پرداختم تو را
با این شگرف تیشه اندیشه
❈۷❈
در طول سالیان که چه بر من رفت
باواژه های ناب
در معبد خیالی خود ساختم تو را
اما ای آفریده من
❈۸❈
نه
ای خود تو آفریده مرا اینک
با من چه می کنی ؟
کامنت ها