گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حمید مصدق:به چشمهای نجیبش که آفتاب صداقت و دستهای سپیدش

❈۱❈
به چشمهای نجیبش که آفتاب صداقت و دستهای سپیدش
که بازتاب رفاقت و نرمخند لبانش نگاه می کردم
❈۲❈
و گاه گاه تمام صورت او را صعود دود ز سیگار من کدر می کرد
و من به آفتاب پس ابر خیره می گشتم و فکر می کردم
❈۳❈
در آن دقیقه که با من نه تاب گفتن و نه طاقت نگفتن بود
و رنج من همه از درد خود نهفتن بود سیاه گیسوی من مهربانتر از خورشید
❈۴❈
از این سکوت من آزرده گشت و هیچ نگفت و نرمخنده نشکفته بر لبش پژمرد
و روی گونه گلگونش را غبار سرد کدورت در آن زمان آزرد
❈۵❈
توان گفتن از من رمیده بود این بار در آخرین دیدار
تمام تاب و توانم رهیده بود از تن اگر چه سخن از تو می گرزیم
❈۶❈
را چهبارها که به طعنه شنیده بود از من توان گفتن از من رمیده بود این بار چرا ؟
که این جداییم از او نبود از خود بود و سرنوشت من آنگونه ای که میشد بود
❈۷❈
سخن تمام مرا دستهای نامرئی به پیش می راندند
سخن تمام مرا کوه و جنگل و صحرا به خویش می خواندند

فایل صوتی از جدایی ها ( دفتر دوم) بخش۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها