گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حمید مصدق:به راه باید رفت و در نشستن با هر که

❈۱❈
به راه باید رفت و در نشستن با هر که
هر کجا هر وقت از احتیاط نباید گذشت
❈۲❈
که یک دقیقه غفلت بسا که حاصل آن
سالهای دربدری ست همیشه می پرسم
❈۳❈
من و سرودن محتاط ؟ کنون به دوست
که رخ را ز باده می افروخت حدیث درد مگویید
❈۴❈
که بال شب پره در گرد شعله خواهد سوخت کنون به دوست بگویید
شراب را بردار و در سکوت کویری در این شب شفاف
❈۵❈
به باغ پسته نگاهی ز روی رحمت کن به یاد روی که این جام باده را نوشی
اگر که پسته این شهر خوب خندان است دهان دختر زیبا تهی ز دندان است
❈۶❈
کههر شکسته دندان بهای یک نان است شراب می نوشی ؟
و مست می نگری نقشهای قالی را ؟ میان پیچ و خم نقشهای هر قالی
❈۷❈
چه روزهای جوانی ست خفته در تابوت شراب می نوشی ؟
به یاد روی که ؟ رویی که از دو دیده تهی ست ؟
❈۸❈
به یاد چشم سیاهی کهدیگرش هرگز توان دیدن نیست ؟
بیا به شهر در اییم به شهر گشته نهان در میان گرد و غبار
❈۹❈
به شهر هر شبش از آسمان درافشانی و روی گونه طفلان سرشک نورانی
به شهر سر به گریبانی و پریشانی کنون که شهر دمادم به دست تاراج است
❈۱۰❈
تو جام را بگذار و تیشه را بردار
چرا ؟ کهریشه این رشد کرده زهرآگین
❈۱۱❈
به تیشه محتاج است

فایل صوتی از جدایی ها ( دفتر دوم) بخش۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها