حمید مصدق:مرا بگذار به خویشتن بگذار
❈۱❈
مرا بگذار
به خویشتن بگذار
من و تلاطم دریا
تو و صلابت سنگ
❈۲❈
من و شکوه تو
ای پرشکوه خشم آهنگ
من و سکوت و صبور ی؟
من و تحمل دوری ؟
❈۳❈
مگر چه بود محبت
که سنگ سنگش را به سر زدم با شوق ؟
من از هجوم هجاهای عشق می ترسم
امید بی ثمری خانه در دلم کرده ست
❈۴❈
به دشت و باغ و بیابان
به برگ بر گ درختان
و روح سبز گیاهان
گر از کمند تو دل رست
❈۵❈
دوباره آورم ایمان
که عشق بیهوده ست
مرا به خود بگذار
مرابه خاک سپار
❈۶❈
کسی ؟
نه هیچ کسی را دگر نمی خواهم
خوشا صفای صبوحی
صدای نوشانوش
❈۷❈
ز جمله می خواران
خوشا شرار شراب و ترنم باران
گلی برای کبوتر
گلی برای بهاران
❈۸❈
گلی برای کسی که مرا به خود می خواند ز پشت نیزاران
کامنت ها