حمید مصدق:ای کاش انفجار فرجام اگرچه تلخ
❈۱❈
ای کاش انفجار
فرجام اگرچه تلخ
ما مومنان ساحت نومیدی
نومید و بی شهامت
❈۲❈
حتی شهامتی نه
که نوشیم شوکران
در برزخ زمین
آونگ لحظه های زمانیم
❈۳❈
اینجا کهمرز مرز گزینش بود
ایا کسی فرمان انهدام مرا می خواند ؟
فریاد می زنم نه صدایی
بر من نه پاسخی نه پیامی
❈۴❈
تردید بود و من
این تلخوش شرنگ شماتت را
قطره قطره
باری به جام کردم و نوشیدم
❈۵❈
دیدم که می جوند
دیوار اعتماد مرا موریانه ها
اینک من آن عمارت از پای بست ویرانم
ایا دوباره بازنخواهی گشت ؟
❈۶❈
نمی دانم
کامنت ها