حمید مصدق:ای سرو سر افراز اینک جمال را به کمال اینک
❈۱❈
ای سرو سر افراز
اینک جمال را به کمال اینک
در اوج دلبری
نیکوتر از همیشه
❈۲❈
از بیست سال پیش
در بیست سالگی
آن دختر یگانه شهدخت دختران
تا این زن یگانه
❈۳❈
زیبای بانوان
بر ما چه رفت از پس آن سال و سالها
تو آن مسافر سفر شور و حالها
من این نشسته در دل رنج و ملالها
❈۴❈
باران چه نقشها را
بر شیشه های پنجره ها شست
اما
بر لوح سینه ام
❈۵❈
این سینه چو اینه
بی هیچ کینه ام
بنشسته عشق تو
ناشسته کس ز دل
❈۶❈
تا این زمان که خم شده چون تک پیکرم
و برف روزگار که بنشسته بر سرم
ک منم
در عنفوان جوانی
❈۷❈
آغاز روزگار زمینگیری
اما هنوز هم
در چشم من یگانه ای و جاودانه ای
آری هنوز هم
❈۸❈
معیار تازه ای ز وجاهت
در خور شعرهای خوش عاشقانه ای
چون شعر ناب حافظ
روح ترانه ای
❈۹❈
کامنت ها