گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حمید مصدق: مگر آن خوشه گندم مگر سنبل مگر نسرین تو را دیدند

❈۱❈
مگر آن خوشه گندم مگر سنبل مگر نسرین تو را دیدند
که سر خم کرده خندیدند مگر بستان شمیم گیسوانت را
❈۲❈
چو آب چشمه ساران روان نوشید مگر گلهای سرخ باغ ریگ آباد
در عطر تن غوطه ور گشتند که سرنشناس و پا نشناس
❈۳❈
از خود بی خبر گشتند مگر دست سپید تو
تن سبز چناران بلند باغ حیدر را نوازش کرد که می شنگند و می رقصند و می خندند
❈۴❈
مگر ناگاه نسیم سرد گستاخ از سر زلفت
چه می گویی ؟ تو و انکار ؟
❈۵❈
تو را بر این وقاحتها که عادت داد ؟ صدای بوسه را حتی
درخت تک قد خم کرده بستان شهادت داد مگر دیوار حاشا تا کجا تا چند ؟
❈۶❈
خدا داند که شاید خاک این بستان هزاران صد هزاران بوسه بر پای تو
دیگر اختیارم نیست توانم نیست
❈۷❈
تابم نیست به خود می پیچم از این رشک
اما خنده بر لب با تو گویم اضطرابم نیست
❈۸❈
مگر دیگر من و این خاک وای از من چناران بلند باغ حیدر را
تبر باران من در خاک خواهد کرد نسیم صبحگاهی جان ز دست من نخواهد برد
❈۹❈
ترحم کن نه بر من بر چناران بلند باغ حیدر
بر نسیم صبح شفاعت کن
❈۱۰❈
به پیش خشم این خشم خروشانم که در چشم است به پیش قله آتشفشان درد
شفاعت کن که کوه خشم من با بوسه تو
❈۱۱❈
ذوب می گردد

فایل صوتی سالهای صبوری حسادت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها