حمید مصدق:من آن کبوتر بشکسته بال در دامم که بهر صید من این چرخ دانه ای نفکند
❈۱❈
من آن کبوتر بشکسته بال در دامم
که بهر صید من این چرخ دانه ای نفکند
مرا به همت آن مرغ آسمان رشک است
که رخت خویش به هیچ آشیانهای نفکند
❈۲❈
به سیل حادثه تا خود نسازدش ویران
زمانه هیچ زمان طرح خانه ای نفکند
من آن غریب درخت کویر سوخته ام
که سنگ رهگذر از من جوانه ای نفکند
❈۳❈
به غیر که وفا از پری رخان خواهم
به شوره زار کس از مهر دانه ای نفکند
فرشتهای که خبرداشت از شراره عشق
چرا به من نگه عاشقانه ای نفکند ؟
❈۴❈
حمید هیچ زمان شعر تازه ای نسرود
طنین نامتو تا در ترانهای نفکند
کامنت ها