گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوان بستم عجب دارم که بشکیبم ز روی خوب تا هستم

❈۱❈
من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوان بستم عجب دارم که بشکیبم ز روی خوب تا هستم
مرا باید که در دستم بود زلف پری رویان چه باشد گر دهد یا نه مریدی بوسه بر دستم
❈۲❈
خیال مهر ورزیدن نبود اندر سرم لیکن چوزلف پرشکن دیدم به رغبت توبه بشکستم
لب شیرین می‌گونت سخن می‌گفت بشنیدم ز انفاس خوشت بویی هنوز از ذوق آن مستم
❈۳❈
ز چشم اشکریز من روان شد چشمه‌ها حالی به زیر سایه سروی چو بی روی تو بنشستم
مرا با هر سر مویت چو پیدا گشت پیوندی دگر با هیچ دلبندی سر مویی نپیوستم
❈۴❈
ز شمع عارضت عکسی چو در چشم همام آمد ز شمع آسمان دیدن دو چشم خویش در بستم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۳۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:22.9384252
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۶ از «چوزلف پر شکن دیدم بد رغبت تو به بشکستم» به «چوزلف پرشکن دیدم به رغبت توبه بشکستم» تغییر مصرع ۷ از «لب شیرین می گونت سخن می گفت بشنیدم» به «لب شیرین می‌گونت سخن می‌گفت بشنیدم» تغییر مصرع ۹ از «ز چشم اشکریزمن روان شد چشمه هاحالی» به «ز چشم اشکریز من روان شد چشمه‌ها حالی» تغییر مصرع ۱۰ از «به زیر سایه سروی چو بیروی تو بنشستم» به «به زیر سایه سروی چو بی روی تو بنشستم» تغییر مصرع ۱۳ از «از شمع عارضت عکسی چودر چشم همام آمده» به «ز شمع عارضت عکسی چو در چشم همام آمد»