همام تبریزی:هزاران نقش گوناگون ببستم به دستانی مگر آیی به دستم
❈۱❈
هزاران نقش گوناگون ببستم
به دستانی مگر آیی به دستم
گهی در جست و جویت میدویدم
گهی در خاک کویت مینشستم
❈۲❈
رسولان را به حضرت نیست باری
به پیغامی صبا را میفرستم
گرم کاری از این در برنیاید
همان جویای مشتاقم که هستم
❈۳❈
نه امروز آمدم در مذهب عشق
در این سرمستی از روز الستم
شرابی بر کف جانم نهادی
که از بویش هنوز افتاده مستم
❈۴❈
من این آیینههای مختلف را
برای عکس رویت میپرستم
چو نام بندگی بر من فکندی
ز ننگی نسبت خود باز رستم
❈۵❈
چو باری بود بر جان این همامم
از او وز صحبت او باز جستم
کامنت ها