همام تبریزی:نرسیدهست به گوش تو مگر فریادم ورنه هرگز ندهد دل که نیاری یادم
❈۱❈
نرسیدهست به گوش تو مگر فریادم
ورنه هرگز ندهد دل که نیاری یادم
در همه شهر چو روی تو ندیدم رویی
که بر او فتنه شوی تا بستاند دادم
❈۲❈
طاقت آمدنم نیست مگر خاک شوم
تا از اینجا به سر کوی تو آرد بادم
تا رگی در تن من زنده بود میورزم
هوس بندگیت وز دو جهان آزادم
❈۳❈
اشک رازم همه چون باد فرو میخواند
ور نه من راز تو را پیش کسی نگشادم
هر کسی را بود از دوست تمنای وصال
من بیچاره به امید خیالی شادم
❈۴❈
دوش میگفت خیال تو که بیچاره همام
خوش نیاسود دمی تا قدمی ننهادم
کامنت ها