گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:نرسیده‌ست به گوش تو مگر فریادم ورنه هرگز ندهد دل که نیاری یادم

❈۱❈
نرسیده‌ست به گوش تو مگر فریادم ورنه هرگز ندهد دل که نیاری یادم
در همه شهر چو روی تو ندیدم رویی که بر او فتنه شوی تا بستاند دادم
❈۲❈
طاقت آمدنم نیست مگر خاک شوم تا از اینجا به سر کوی تو آرد بادم
تا رگی در تن من زنده بود می‌ورزم هوس بندگیت وز دو جهان آزادم
❈۳❈
اشک رازم همه چون باد فرو می‌خواند ور نه من راز تو را پیش کسی نگشادم
هر کسی را بود از دوست تمنای وصال من بیچاره به امید خیالی شادم
❈۴❈
دوش می‌گفت خیال تو که بیچاره همام خوش نیاسود دمی تا قدمی ننهادم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:23.703708
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۱ از «نرسیده ست به گوش تو مگر فریادم» به «نرسیده‌ست به گوش تو مگر فریادم» تغییر مصرع ۴ از «که برو فتنه شوی تا بستاند دادم» به «که بر او فتنه شوی تا بستاند دادم» تغییر مصرع ۶ از «تا ازینجا به سر کوی تو آرد بادم» به «تا از اینجا به سر کوی تو آرد بادم» تغییر مصرع ۷ از «تا رگی در تن من زنده بود می ورزم» به «تا رگی در تن من زنده بود می‌ورزم» تغییر مصرع ۹ از «اشکر از مهمه چون باد فرو می خواند» به «اشک رازم همه چون باد فرو می‌خواند» تغییر مصرع ۱۰ از «ورنه من راز تورا پیش کسی نگشادم» به «ور نه من راز تو را پیش کسی نگشادم» تغییر مصرع ۱۳ از «دوش می گفت خیال تو که بیچاره همام» به «دوش می‌گفت خیال تو که بیچاره همام»