گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:ساقیا بر سر جان بار گران است تنم باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم

❈۱❈
ساقیا بر سر جان بار گران است تنم باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم
من از این هستی خود نیک به جان آمده‌ام تو چنان بی‌خبرم کن که ندانم که منم
❈۲❈
نفس را یار نخواهم که نه زین اقلیمم چه کنم صحبت هندو که ز شهر ختنم
گل بستان جهان در نظرم چون آید روضه باغ بهشت است نه آخر چمنم
❈۳❈
پیش این قالب مردار چه کار است مرا نیستم زاغ و زغن طوطی شکر سخنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم
❈۴❈
ای نسیم سحری بوی نگارم به من آر تا من از شوق قفس را همه درهم شکنم
خنک آن روز که پرواز کنم تا ور یار به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
❈۵❈
در میان من و معشوق همام است حجاب وقت آن است که این پرده به یک سو فکنم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

طغرل toghrol۷@gmail.com
2019-12-29T10:51:16
بیت دوم: نیک به جان ...بیت سوم: که ز شهر ختنم
کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:25.8228602
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۳ از «من ازین هستی خود نبک به جان آمده ام» به «من از این هستی خود نیک به جان آمده‌ام» تغییر مصرع ۴ از «تو چنان بی خبرم کن که ندانم که منم» به «تو چنان بی‌خبرم کن که ندانم که منم» تغییر مصرع ۶ از «چه کنم صحبت هندو که از شهر ختنم» به «چه کنم صحبت هندو که ز شهر ختنم» تغییر مصرع ۱۲ از «دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم» به «دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم»