گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن صد سرو فدا بادا هنگام خرامیدن

❈۱❈
در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن صد سرو فدا بادا هنگام خرامیدن
ای نور الهی را از روی شما عکسی ما آینه صانع خواهیم پرستیدن
❈۲❈
صبح از هوس رویت رفتم به گلستان‌ها باشد که کنم خود را مشغول به گل چیدن
گل‌ها چو مرا دیدند فریاد برآوردند کان گل که تو می‌خواهی اینجا نتوان دیدن
❈۳❈
چون ابر همی‌گریم بر غنچهٔ خندان لب تا از شکرت دیدم شیرینی خندیدن
فرهاد اگر دیدی آن چهره شیرین را از دست شدی دستش در سنگ تراشیدن
❈۴❈
در چشم منی نتوان خار مژه بر هم زد ترسم که گلت یابد زحمت ز خراشیدن

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۶۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:32.0762622
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۲ از «صد سرو فدا باداه هنگام خرامیدن» به «صد سرو فدا بادا هنگام خرامیدن» تغییر مصرع ۵ از «صبح از هوس رویت رفتم به گلستان ها» به «صبح از هوس رویت رفتم به گلستان‌ها» تغییر مصرع ۷ از «گل ها چو مرا دیدند فریاد بر آوردند» به «گل‌ها چو مرا دیدند فریاد برآوردند» تغییر مصرع ۸ از «کان گل که تو میخواهی اینجا نتوان دیدن» به «کان گل که تو می‌خواهی اینجا نتوان دیدن» تغییر مصرع ۹ از «چون ابر همی گریم بر غنچهٔ خندان لب» به «چون ابر همی‌گریم بر غنچهٔ خندان لب» تغییر مصرع ۱۳ از «در چشم منی نتوان خار مژه برهم زد» به «در چشم منی نتوان خار مژه بر هم زد» تغییر مصرع ۱۴ از «ترسم که گلت یا بد زحمت ز خراشیدن» به «ترسم که گلت یابد زحمت ز خراشیدن»