همام تبریزی:خجسته زمانی و خوش روزگاری که بازآید از در مرا چون تو یاری
❈۱❈
خجسته زمانی و خوش روزگاری
که بازآید از در مرا چون تو یاری
ز رویت بهشتی شود مسکن ما
به هر گوشهای بشکفد لالهزاری
❈۲❈
به سرو روان تو گوید دو چشمم
کجا میروی از چنین جویباری
لبم را توقع بود پایبوسی
که را زهره باشد حدیث کناری
❈۳❈
به هر مرغزاری رسیدم ندیدم
گلی کان ز رویت بود یادگاری
به شکرانه جان را برافشانم آن دم
دریغا به از جان ندارم نثاری
❈۴❈
کسی را که باشد وصالت میسر
زهی خوش حیاتی عجب کار و باری
مبارک زمینی که شهر تو باشد
به هر موسم آنجا بود نوبهاری
❈۵❈
کجا یاد جنت کند مهربانی
که بر خاک کوی تو گیرد قراری
به امید روزی که روی تو بینم
به سر میبرم عمر در انتظاری
❈۶❈
سگان را مجال است بر آستانت
خوشا وقت ایشان مرا نیست باری
به اقبال وصل تو باشد که آرد
همام از فراق تو جان با کناری
کامنت ها