گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:کو جوانی تا فدای عشق خوبان کردمی بار دیگر عمر خود در کار ایشان کردمی

❈۱❈
کو جوانی تا فدای عشق خوبان کردمی بار دیگر عمر خود در کار ایشان کردمی
کاشکی بر جای هر مویی دلی بودی مرا تا بر آن زلف عبیرافشان دل افشان کردمی
❈۲❈
کاشکی من باغبان گلستانش بودمی تا دهان بخت را چون غنچه خندان کردمی
گر میسر می‌شدی چشم مرا دیدار دوست کی نظر در چشمه خورشید تابان کردمی
❈۳❈
با سگان کوی او بر خاک اگر بنشستمی کافرم گر آرزوی تخت سلطان کردمی
شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن ورنه من ز اغیار حال خویش پنهان کردمی
❈۴❈
در جوانی عشق‌بازی‌ها فراوان کرده‌ام گر به پیری طاقتم بودی دو چندان کردمی
گر بر دلدار ره بودی دلم را چون همام جان به روز عید وصل دوست قربان کردمی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:46.2386053
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۴ از «تا بران زلف عبیر افشان دل افشان کردمی» به «تا بر آن زلف عبیرافشان دل افشان کردمی» تغییر مصرع ۷ از «گر میسر میشدی چشم مرا دیدار دوست» به «گر میسر می‌شدی چشم مرا دیدار دوست» تغییر مصرع ۱۲ از «ورنه من زاغیار حال خویش پنهان کردمی» به «ورنه من ز اغیار حال خویش پنهان کردمی» تغییر مصرع ۱۳ از «در جوانی عشق بازی ها فراوان کرده ام» به «در جوانی عشق‌بازی‌ها فراوان کرده‌ام»