همام تبریزی:مشتاب ساربان که مرا پای در گل است در گردنم ز حلقه زلفش سلاسل است
❈۱❈
مشتاب ساربان که مرا پای در گل است
در گردنم ز حلقه زلفش سلاسل است
تعجیل میکنی تو و پایم نمیرود
بیرون شدن ز منزل اصحاب مشکل است
❈۲❈
شیرینی وصال چو بیتلخی فراق
کس را نصیب نیست ز دوران چه حاصل است
چون عاقبت ز صحبت یاران بریدنیست
پیوند با کسی نکند هر که عاقل است
❈۳❈
روز وداع غرقة خونند عاشقان
وان کاو نظاره میکند از دور غافل است
ما را خیال دوست به فریاد میرسد
ور نه فراق صحبت او زهر قاتل است
❈۴❈
هر جا که مینشینم و چندان که میروم
در گردنم دو دست خیالش حمایل است
از دیدة همام خیالش نمیرود
آنجا فراق نیست که پیوند با دل است
کامنت ها