همام تبریزی:ما به دست یار دادیم اختیار خویش را حاصلی زین به ندانستیم کار خویش را
❈۱❈
ما به دست یار دادیم اختیار خویش را
حاصلی زین به ندانستیم کار خویش را
بر امید آن که روزی کار ما گیرد قرار
سالها کردیم ضایع روزگار خویش را
❈۲❈
ریختی خون دلم شکرانه بر جان من است
گر تو بر فتراک میبندی شکار خویش را
خاک پایت شد وجودم تا نیابی زحمتی
مینشانم ز آب چشم خود غبار خویش را
❈۳❈
عکس روی چون نگار خود ببین در آینه
تا بدانی قدرت صورتنگار خویش را
هست خاک آستانت سجدهگاه اهل دل
سجدۀ شکری بکن پروردگار خویش را
❈۴❈
نیست خالی از خیال روی تو چشم همام
باغبان بی گل نخواهد جویبار خویش را
کامنت ها