گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:تو سلطانی و خورشیدت غلام است نظر جز بر چنین صورت حرام است

❈۱❈
تو سلطانی و خورشیدت غلام است نظر جز بر چنین صورت حرام است
ورای حسن در روی تو چیزی‌ست نمی‌داند کسی کان را چه نام است
❈۲❈
اگر جان را بهشتی در جهان هست تویی از نیکوان دیگر کدام است
به زیر لب سلامی کرده‌ای دوش همه منزل سلام اندر سلام است
❈۳❈
که باشم من که هم‌راز تو باشم کلامی زان لبت ما را تمام است
چه می خورده‌ست چشم نیم مستش که او را خواب مستی بر دوام است
❈۴❈
اگر عاشق به ترک سر نگوید هنوز اندر سرش سودای خام است
بماند سال‌ها چون جان نماند تمنایی که در جان همام است

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:03.9500444
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۳ از «ورای حسن در روی تو چیزی ست» به «ورای حسن در روی تو چیزی‌ست» تغییر مصرع ۴ از «نمیداند کسی کان را چه نام است» به «نمی‌داند کسی کان را چه نام است» تغییر مصرع ۷ از «به زیر لب سلامی کرده ای دوش» به «به زیر لب سلامی کرده‌ای دوش» تغییر مصرع ۹ از «که باشم من که همراز تو باشم» به «که باشم من که هم‌راز تو باشم» تغییر مصرع ۱۱ از «چه می خورده ست چشم نیم مستش» به «چه می خورده‌ست چشم نیم مستش» تغییر مصرع ۱۵ از «بماند سال ها چون جان نماند» به «بماند سال‌ها چون جان نماند»