همام تبریزی:وداع چون تو نگاری نه کار آسان است هلاک عاشق مسکین فراق جانان است
❈۱❈
وداع چون تو نگاری نه کار آسان است
هلاک عاشق مسکین فراق جانان است
نگر مفارقت جان ز تن چگونه بود
به جان دوست که هجران هزار چندان است
❈۲❈
ز وصل خود نفسی پیش از آن که دور شوم
اگر به جان بفروشی هنوز ارزان است
مجال دیدن رویت نماند چشمم را
که شکل مردمکش زیر اشک پنهان است
❈۳❈
بگو که تا نشود کاروان روان امروز
که ز آب دیده اصحاب روز باران است
هنوز سرو روانم ز چشم ناشده دور
دل از تصور دوری چو بید لرزان است
❈۴❈
بدان امید که بوسند نعل یکرانت
نهاده بر سر راه تو روی یاران است
ز هر طرف که نظر میکنم برابر تو
هزار سینه نالان و چشم گریان است
❈۵❈
نظر به جانب زلف تو میکنم او نیز
برای خاطر این خستگان پریشان است
ز هم بریدن یاران به تیغ ناکامی
چو هست عادت گردون مرا چه تاوان است
❈۶❈
تو میروی و همام از پی تو مینگرد
ز دل بریده امید و حدیث در جان است
کامنت ها