گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:از سوز دل مات همانا خبری نیست کاین ناله شب‌های مرا خود سحری نیست

❈۱❈
از سوز دل مات همانا خبری نیست کاین ناله شب‌های مرا خود سحری نیست
هستند تو را عاشق بسیار ولیکن دل‌سوخته در عشق تو چون من دگری نیست
❈۲❈
از بهر دوای دل پر درد ضعیفم شیرین‌تر از آن لب به جهان گل‌شکری نیست
تا چشم خوش شوخ توام در نظر آمد از چشم تو مقصود مرا جز نظری نیست
❈۳❈
ای بی‌سببی رفته به خشم از من مسکین باز آی که در تن ز حیاتم اثری نیست
گویند رفیقان که برو یار دگر گیر مشکل همه این است که چون او دگری نیست
❈۴❈
خون شد جگر خسته همام از غم عشقت و اکنون به غذا خوردن او جز جگری نیست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سایه احمدی
2020-05-27T22:45:01
فکر میکنم این درست تر باشد:گویند رفیقان برو ویار دگر گیر
کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:05.0828392
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۲ از «کاین ناله شب های مرا خود سحری نیست» به «کاین ناله شب‌های مرا خود سحری نیست» تغییر مصرع ۳ از «هستند تو را عاشق بسیار و لیکن» به «هستند تو را عاشق بسیار ولیکن» تغییر مصرع ۴ از «دل سوخته در عشق تو چون من دگری نیست» به «دل‌سوخته در عشق تو چون من دگری نیست» تغییر مصرع ۶ از «شیرین تر از آن لب به جهان گلشکری نیست» به «شیرین‌تر از آن لب به جهان گل‌شکری نیست» تغییر مصرع ۹ از «ای بی سیبی رفته به خشم از من مسکین» به «ای بی‌سببی رفته به خشم از من مسکین» تغییر مصرع ۱۱ از «گویند رفیقان که برو بار دگر گیر» به «گویند رفیقان که برو یار دگر گیر» تغییر مصرع ۱۲ از «مشکل همه این است که چون اودگری نیست» به «مشکل همه این است که چون او دگری نیست»