گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت با زلف مشک بویت باشد شبم چو رویت

❈۱❈
بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت با زلف مشک بویت باشد شبم چو رویت
حسن هزار لیلی عشق هزار مجنون داری وزان زیادت دارم به خاک کویت
❈۲❈
یک سلسله ز مویت دیوانه را تمام است بهر چه تاب دادی زنجیرهای مویت
با لب بگو که ما را تا چند تشنه داری ای آب زندگانی دایم روان به جویت
❈۳❈
عمر دراز دانی بهر چه دوست دارم تا بیشتر نمایم کوشش به جست و جویت
محروم گشت چشمم از دیدنت و لیکن دارد زبان نصیبی ما را به گفت و گویت
❈۴❈
جان در فراق رویت کی بار تن کشیدی او را اگر نبودی دایم مدد ز بویت
هر موی بر تن من گر خود شود زبانی هم در بیان نیاید بعضی ز آرزویت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:05.4548086
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۱۵ از «هر موی برتن من گر خود شود زبانی» به «هر موی بر تن من گر خود شود زبانی» تغییر مصرع ۱۶ از «هم در بیان نباید بعضی ز آرزویت» به «هم در بیان نیاید بعضی ز آرزویت»