گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:هر کاو سر تو دارد پروای سر ندارد مست تو تا قیامت از خود خبر ندارد

❈۱❈
هر کاو سر تو دارد پروای سر ندارد مست تو تا قیامت از خود خبر ندارد
هر عاشقی که جانش بویت شنیده باشد سر بی نسیم زلفت از خاک برندارد
❈۲❈
تر دامن است هر کاو لافی زند ز عشقت وان گه دو چشم خود را پیوسته تر ندارد
آنجا که حاضر آید آن شکل و آن شمایل گر بنگرد به غیری چشمم نظر ندارد
❈۳❈
سر تا قدم چو جانی ای آب زندگانی کاین حسن و این لطافت هرگز بشر ندارد
سرهای عاشقانت بر خاک آستانت چندان بود که آنجا کس رهگذر ندارد
❈۴❈
هر یک به جست و جویی میلی کند به سویی جانم ز منزل تو عزم سفر ندارد
وصفت چنان که باید دایم همام گوید هر کان گهر نبخشد هر نی شکر ندارد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۵۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نیری
2019-11-27T06:05:23
با سلام فکر کنم در خط اول هر که او بوده نه هر گاو لطفا ببرسی فرمایید
۲۴۶
2020-03-09T04:05:51
سلام بیت آخر «به سویی» بخش آخر مصرع اول بیت قبل است. «میلی کند به سویی»
مبین
2020-10-16T23:33:17
هر کاو نه هر گاو!!
کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:05.7296268
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۱ از «هر گاو سر تو دارد پروای سر ندارد» به «هر کاو سر تو دارد پروای سر ندارد» تغییر مصرع ۴ از «سر بی نسیم زلفت از خاک بر ندارد» به «سر بی نسیم زلفت از خاک برندارد» تغییر مصرع ۱۳ از «هر یک به جست وجویی میلی کند» به «هر یک به جست و جویی میلی کند به سویی» تغییر مصرع ۱۵ از «به سویی وصفت چنان که باید دایم همام گوید» به «وصفت چنان که باید دایم همام گوید»