همام تبریزی:مگر سنگین دل است و جان ندارد هر آن کس کاو چو تو جانان ندارد
❈۱❈
مگر سنگین دل است و جان ندارد
هر آن کس کاو چو تو جانان ندارد
مبادا زنده در عالم دلی کاو
به زلف کافرت ایمان ندارد
❈۲❈
مسلمانان مرا دردیست در دل
که جز دیدار او درمان ندارد
گل ارچه شاهد و رعناست لیکن
به پیش روی خوبت آن ندارد
❈۳❈
چه نسبت میکنم گل را به رویت
که گل جز هفتهای دوران ندارد
گلستان و گلت در پای میراد
که تو جان داری و گل جان ندارد
❈۴❈
برو ای باد و با زلفش بگو تا
مرا زین بیش سرگردان ندارد
همام خسته را چندین مرنجان
گنه دل کرد وی تاوان ندارد
کامنت ها